پشیمونم. از اینکه خشم و استیصال و ناامیدی ام روی تصمیم ام بر نیومدن تاثیر گذاشت. الان که از ته قلبم می خوام بیام، نمیشه. پرواز ها گرون شده و مغز من هنک کرده و مثل چی غمگینه. وسط ناکجا آباد می ایستم و به این فکر میکنم که هیچ وقت تا این حد غمگین و پوسیده و پوک نبوده ام. از آخرین کلاس زندگیم بیرون میزنم بدون اینکه حتا یک نفر باشه که بهش بگم "بیا بریم باهم یه چای بزنیم". حس بی عرضگی و خلا عجیبی تمام وجودم رو گرفته. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فلسفه و فیزیک Shop سیب و دانش | مجله علمی، مطالب دانشگاهی، کمیک استریپ، گزارش کار، کتاب، جزوه، تکنولوژی Misaeluhwavb53 House گیل جار بانی دانلود کارت سلامت تهرانسر فروشگاه شاپ لامپ چراغ خواب فانتزی سه بعدی چیست چراغ خواب کودکانه بچه گانه 2021